ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها
همان قبیله که بودند غرق پاکی ها
به عشق زنده شدن عند ربهم بودن
شده ست حاصل آنها زسینه چاکی ها
دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست
نه بی مزار شدنها نه بی پلاکی ها
به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند
زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها
گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟
گفتم: چه میدانم، لابد این طوری خوشتیپ تری!
گفت: نچ!
گفتم: خوب لابد فهمیدی اینطوری حجابت کاملتره مثلا!
گفت: نچ!
گفتم: ای بابا! خوب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
گفت: نزدیک شدی!
گفتم: آها!! دیدی گفتم همه ی قصه ها به ازدواج ختم میشوند؟ دیدی!!
گفت: برو بابا… دور شدی باز.
گفتم: خوب خودت بگو اصلا.
گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس "حضرت زهرا(س)"است، خواستم کمی شبیه "حضرت زهرا(س)" باشم.
گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟
گفتم: چه میدانم، لابد این طوری خوشتیپ تری!
گفت: نچ!
گفتم: خوب لابد فهمیدی اینطوری حجابت کاملتره مثلا!
گفت: نچ!
گفتم: ای بابا! خوب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
گفت: نزدیک شدی!
گفتم: آها!! دیدی گفتم همه ی قصه ها به ازدواج ختم میشوند؟ دیدی!!
گفت: برو بابا… دور شدی باز.
گفتم: خوب خودت بگو اصلا.
گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس "حضرت زهرا(س)"است، خواستم کمی شبیه "حضرت زهرا(س)" باشم.